۱۳۸۸ خرداد ۱۲, سه‌شنبه

آخرين سرباز

يزد گرد زير تيغ آفتاب اسب ميراند .غرق در انديشه بود.نگاه تابناكش را ابرهاي غم پو شانيده بودند . اما همچنان راست قامت و پر شكوه به روبرو مينگريست . به آسمان نگاه كرد و آه كشيد . احساس كرد دستي چشمان مرطوبش را پاك كرد . جا خورد . به سمت دست برگشت . شاهبانويش را ديد . صداي نرم و نوازشگر شاهبانو در گوشش پيچيد : من تا ابد كنار شما ميمانم . شاه متفكرانه پاسخ داد : شما بايد جاي امني باشيد . تصور اين كه اين قوم پليد و پلشت شما را اسير كند برايم بسيار دردناك است . شما نماد ايرانيد . شاهبانو شاه را سخت در آغوش گرفت و گفت : جاي امن ؟ تنها جاي امن آغوش شماست . مرا از خود نرانيد .شاه با تاسف سر تكان داد : شاهبانوي من بانوي بانوان اكنون آغوش من جايگاه تير و شمشير دشمن است . من بايد در كنار سربازانم بمانم زيرا من آخرين سربازم . اشك در چشمان زيباي زن حلقه بست .آرام از آغوش شاه بيرون آمد . عقب رفت و با نگاهي سوزان به قامت بلند شاه نگريست و نجوا كنان گفت : كاش در شما حل ميشدم كاش جزئي از شما بودم تا هميشه در كنارتان بمانم .....شاه بر گيسوان بلند و سياه زن دست كشيد و بوسه اي بر پيشاني سپيدش زد و با يك دست بانويش را در آغوش گرفت : شما در من هستيد و ما در ايران حل شده ايم . بانوي من شما بايد زنان و كودكان را سرپرستي كنيد و آنان را از مهلكه دور نگه داريد تا به دست وحشيان خونخوار نيفتند . ببينيد چگونه چون ملخ به كشتزار سرسبز ما هجوم آورده اند ؟من آنان را به شما ميسپارم . شاهبانو در حالي كه با اكراه از آغوش شاه بيرون مي آمد گفت : آري شما درست ميگوئيد ما بايد بر قلبمان پاي بگذاريم تا مردم و ميهن بر جاي بمانند . شاه با خرسندي غمگينانه اي بر چهره شاهبانويش نگريست و احساس كرد اين آخرين نگاه است ..........

استانداردهاي جهاني و ايران

هر روز كه از خواب بر ميخيزي و نيم نگاهي به رسانه هاي داخلي ميكني ميبيني كه با كمال تعجب حرف و حديث ها همان حرف و حديث هاي سي سال پيش هست . يا رهبر كبير و معظم انقلاب اسلامي و نماينده خدا و امام زمان بر روي زمين خبر از توطئه هاي دشمن براي سرنگوني اولين حكومت الله برروي زمين ميدهد و يا مردم را به صرفه جوئي و اسراف نكردن فرا ميخواند . و مينالد كه در هيچ كجاي دنيا اين اندازه بنزين مصرف نميكنند نان نميخورند آب نمينوشند و....... . انگار نه انگار كه كشور مشكلات ديگري دارد و نميبايست مردم ( امت ) را اين گونه مشغول ساخت .
رهبر كبير و معظم انقلاب ولي در هيچ كدام از سخنرانيهايشان نميفرمايند كه شما كه اين همه دم از استانداردهاي جهاني ميزنيد خود نيز مگر نميبايست حداقل در آشكارا ( نه نهان) كمي نيز به اين اصول پايبند باشيد ؟ در كجاي دنيا اين همه اعدام صورت ميگيرد و با كدام استاندارد جهاني سازگار هست ؟ در كدام استاندارد جهاني كه شما دم از آن ميزنيد كالاهاي در اختيار دولت همچون خودرو با اين قيمتها به مردم قالب ميشود . در كدام استاندارد جهاني مردم اين اندازه زير خط فقر نگه داشته ميشوند ؟ در كدام كشور جهان اين همه فرار مغزها را سراغ داريد ؟ در كدام استانداردي كه شما دم از آن ميزنيد كشاورزيش در طول 30 سال اين اندازه نابود شده و شده وارد كننده محصولات كشاورزي ؟ كدام كشور جهان بانكهايش به اين حد از مردم نزول ( ببخشين بهره اسلامي ) ميگيرند ؟ كدام كشور جهان تا به اين حد تعداد زناني كه بخاطر فقر تن فروشي ميكنند و يا خود را در اختيار شيوخ عرب ميگذارند بالاست ؟ كدام كشور جهان مردمش تا بدين حد با تاريخ خويش بيگانه گشته اند ؟ در كدام كشور جهان كساني را قبل از واقعه اي ميگيرند و چند ساعت بعد از حادثه با اين كه اينان در زندان بودند آنان را اعدام ميكنند ؟ بر آمريكا خرده ميگيريد كه چنين ميكند و چنان ميكند ولي همين به قول شما شيطان بزرگ مگر صدام را با آن كه جنايات او بر همگان آشكار بود محاكمه اي عادلانه نكرد ؟ اعداميان زاهدانتان را فرض اين كه حتي جنايتي را مرتكب شده بودند چنين كرديد ؟ چرا نميگذاريد فرزندان اين مرز پر گهر كه هرروز قلبشان براي ايران ميتپد حتي اگر مجرم باشند ( همانند مجاهدين خلق كه در جنگ به كمك عراق شتافتند ) به خانه پدري خود بازگردند . شما كه داعيه عدل الهي را داريد مگر نه اين است كه بايد رحمتتان زبانزد عالميان گردد ؟ ويا فقط به آيه اشداء علي الكفار عمل ميكنيد ؟
آيا بهتر نيست شما كه ادعا ميكنيد بر تخت جانشيني خدا بر روي زمين تكيه زده ايد اندكي نيز به مردم و رفاه آنان بينديشيد ؟ تا تاريخ در موردتان به نيكي داد سخن براند ؟ شايد اكنون با تهديد و ارعاب بتوانيد تاريخ را آنگونه كه ميخواهيد بنگاريد ولي آيا اين تاريخ بعد از حكومت شما همان گونه كه شما نگاشته ايد تجديد چاپ خواهد گشت ؟