۱۳۸۸ مهر ۲۶, یکشنبه

راهکارهائی برای برون رفت از رکود اقتصادی

با توجه به این که اقتصاد جهانی در رکوودی بی سابقه فرو رفته است پس از رایزنی با علما و نخبگان چند راه حل استراتژیک و عملی برای برون رفت از این بحران پیشنهاد میگردد که قطعا جواب خواهند داد چون همگی این راهکارها قبلا آزمایش شده و نتیجه خوبی داده اند .

در زمینه صنعت
1- پیشنهاد میگردد چند روحانی بلند پایه در مبادی ورودی کشور های پیشرفته ای همچون آمریکا و اروپا چپانیده شوند تا موقع ورود خودرو به کشورهایشان یک نوع ایراد شرعیه در خودروها کشف و از وردد آنها جلوگیری به عمل آورند ولی بعد میتوانند با ذکر اورادی و فوت کردن آن اوراد به خودروها (البته با اخذ مبلغی جزئی حدود 3-4 برابر وجه خودرو )اشکالات شرعیه ورود خودرو ها را برطرف ساخته و با این کار مبلغی به جیب مبارکه که نوعی ادخل فی البیت المال میباشد کمک رسانی نمایند.
2- در جهت کاهش هزینه در دانشگاهها کشورهای جهان اول میتوانند با انتصاب عده ای روحانی کاملا خرفت و نادان به عنوان رئیس دانشگاه هم جلوی اعتراضات دانشجوئی را با بهانه مخالفت با الله بگیرند و هم هر شهریه ای با هر مقدار از دانشجویان اخذ و با این حال منت به سر دانشجوها بگذارند که مثلا شهریه دانشگاههای کشورشان از شهریه کشور بورکینافاسو هم کمتر هست .
3- در زمینه انرژی وزرای کشورهای پیشرفته میتوانند با حیله نگهداری منابع برای آیندگان و ارزان بودن قیمت انرژی در کشورشان حتی از کره مریخ هزینه های آب و برق و سوخت و... را حتی به 10 برابر برسانند .
4- بهترین روش برای صرفه جوئی در اقتصاد همان گفته معروف اقتصاد مال خره هست که در کشورهای جهان اول اگر اجرا گردد و تمامی وزرای کشور از بقال یا قصاب های سر کوچه رئیس جمهوری منتصب گمارده شوند چون هیچ تخصصی در زمینه فعالیتشان ندارند میشود با هر بودجه ای آنها را خرید (ببخشید به کار گمارد)و با باقی مانده بودجه به کارهائی که صلاح کشور هست و العوام کالعنعام (مردم نادان)نمیفهمند از قبیل کمک به کشورهای تروریست صرف نمود .
5- در جهت افزایش بودجه دولت میتواند با افزایش ناگهانی قیمتها به چندین برابر هم مردم را در فکر تهیه مایحتاج خود بگذارد تا شورش ننمایند و هم بعدا با کاهش مثلا 5 درصدی قیمتها بر سر مردم منت بگذارد که مبارزه با گرانی نموده است در این راستا دولت میتواند با معرفی مخالفان خود به نام اخلالگر اقتصادی و اعدام آنها خود را از شر آنها نیز رهائی ببخشد .
6- در زمینه تکنولوژی میتواند هر جنس بنجلی را به دهها قیمت به مردم قالب نماید به شرط این که با به نوعی تقدس بخشیدن به آن جنس مردم را در جهت خرید هر چه بیشتر برای ذخیره در دنیا و آخرت رهنمون سازد .و یا شعاری همانند مریخی جنس مریخی بخر را درست نمود و به خورد مردم داد.
7- میتوان با تغییر نام هر نوع کسب و کا ردر کشورهائی که آن کسب و کار مجاز شمرده نمیشوند در جهت اشتغال زائی و کسب درآمد های بیشتر بهره جست از قبیل تغییر نام فاحشه خانه ها به خانه عفاف تغییر نام دانشگاههای پولی به غیر انتفاعی و......
8- چون اکثر افراد در کشورهای مترقی جهان درصدد ذخیره باقیات صالحات نمیباشند میتوان با فرستادن تعدادی واعظ میان آنها و عنوان کردن مار غاشیه و عذاب قبر و ....... با ترسانیدن مردم آنها را مجبور نمود که ذخایر خود را هر چند اندک به وعاظ (کاین چنین جلوه در محراب و منبر میکنند چون به خلوت روند آن کار دیگر میکنند )ببخشایند تا آنان نیز با خرج آن مبالغ در خانه های عفاف شرعیه به چرخش جریان پول در کشور کمک رسانی نمایند .
9- در جهت هر چه بهتر شدن عملکرد های دولتهای معظم له در این کشورها میبایست ابتدا با تحریم رسانه های بین المللی در این کشورها مردم را در خواب خرگوشی فرو برد تا بتوان با نشان دادن این که ماست سیاه هست آن را به خورد مردم نیز داد .
10- در راه پیشبرد اهداف مقدس اگر مخالفی پیدا شد باید با اجیر کردن عده ای قداره بند و عربده کش زبانها را برید و حنجره ها را خفه نمود و اگر مردم باز اعتراضی نمودند اسم معترضان را ارازل و اوباش و خس و خاشاک نهاد تا توجیه بهتری برای اعدامها داشت .
11- میتوان با ایجاد انواع و اقسام دانشگاهها هم پول مردم را گرفت و هم جوانان جویای کار را با امیدهای واهی منتظر نگه داشت با این خدعه یک تیر و دو نشان زده میشود که از بهترین خدعه های موجود تا کنون هست .
12- راه حل در زمینه بسیار هست ولی راه حل های ابدائی باید از هوش بیکران متولیان امر صادر گردد که این امر اندکی هوش و استعداد را میطلبد ولی اگر متولیان قدرت ابداع نداشته باشند میتوانند با توسل به روباهی پیر از نقشه های او سود جویند .

اللهم عجل لمتولیانک الفکر والمردمانک الحمق والمنابعک الکثر و المتفکرانک الموت عجل عجل عجل

پاینده ایران

۱۳۸۸ مهر ۱۹, یکشنبه

جای پای زنان در تاریخ ایران

جای جای تاریخ کهن و پر افتخار کشومان پر است از مقام و جایگاه زن. جایگاهی که در آن تاریخ که زنان را همچون برده و کالا مینگریستند به زن جایگاه و مقامی را میداد که اکنون بعد از گذر سالیان متمادی زنان کشورمان آرزوی رسیدن به آن مقام را دارند .بودن زنانی چون میتراو آناهیتا در استوره های ایرانی و شمرده شدن آنان در زمره الهه های والا مقام سخن از ارج و قرب زن در میان ایرانیان دارد . در الواح بدست آمده از تخت جمشید به هزاران کتیبه بر میخوریم که در آنها نشان میدهد زنان گاهی در مقامهائی قرار داشتند که بر 200 مرد کار فرمائی مینمودند . در این الواح سخن از برابری حقوق زن و مرد به میان میاید از مرخصی زایمان حق بازنشستگی زنان حق فرزند. رسیدن زنانی چون آرتمیس به سمت فرماندهی دریائی و زنانی چون یوتاپ که همراه لشگری جانش را درراه پاسداری از وجب به وجب این مرز پر گهر فدا کرد همه و همه نشان میدهد که زن چه مقام والائی در میان ایرانیان داشته است .
گندم نمایان جو فروش چون تمامی افکار و آمالشان بر دروغ و به قول خودشان خدعه استوار هست چون میبینند اگر به مردم واقعیات را بگویند دکان دزدیشان تخته خواهد شد با توسل به انواع و اقسام خزعبلات و چفندیات (با عرض پوزش از خوانندگان محترم ولی اینان را لیاقتی بیش از این نیست ) سعی دارند نشان بدهند که قبل از اینان زنان کشورمان هیچ نداشتند و در بردگی بودند و زنانمان باید خود را مدیون اینان بدانند که آمدند و زنانمان را نجات دادند این ابلیسان چون خود به زن به جز نظر شهوت آلود نظر دیگری نداشته و ندارند گمان میبرند که همه انسانها همچون ایشان به مرض پدوفیلی و زنبارگی گرفتارند و نرفته اند حتی یک ورق تاریخ بخوانند که ببینند اکثر شاهان کشورمان همچون کورش بر خلاف پیشوایان ایشان که هر کدام 70 -80 زن داشتند به جز یک همسر نداشتند و بعد از مرگ او نیز هیچ گاه ازدواج ننموده اند . آیا از کسانی که که فکری جز صیغه و دخول و جماع ندارند و پردیسشان بجای مکانی برای شکفتن خرد پر باشد از حوری های باکره ای که هیچ گاه باکره گی شان از بین نمیرود میتوان جز این انتظاری داشت ؟

پاینده ایران

۱۳۸۸ مهر ۱۷, جمعه

روز جهانی قدس؟ روز ورشکستگی رژیم!

یکی دیگر از شعبده بازی های رژیم را پشت سر گذاشتیم. آنچه را که "روز جهانی قدس" می خوانند، دیروز برگزار کردند و دوباره از حضور میلیونی مردم سخن گفتند و آن را "نشان پشتیبانی تزلزل ناپذیر مردم از رژیم" دانستند، که خودشان خوب می دانند که تا چه حد دروغ گفته اند. زیرا در میان شعارهای فرمایشی، فریاد "مرگ بر دیکتاتور" نیز شنیده شد و میهن پرستان ایرانی فریاد می زدند "نه غزه، نه لبنان، فکری به حال ایران" و باز شنیدیم: "فلسطین را رها کن، فکری به حال ما کن!".
در کدام دوران تاریخ خون آلود سی ساله حکومت ایران، چنین شعارهائی در آنچه که "روز جهانی قدس" می نامند، شنیده شده بود؟
وضع حکومت، امروز از هر دوران دیگری لرزان تر است و حتی ادعای حمایت از فلسطینیان و تلاش برای به بیراهه کشاندن توجه مردم ایران نیز، این بار نمی تواند آنان را از سرنوشت محتوم خویش رهائی بخشد.
به یاد آوریم که در روزهای پیش از آنچه که "روز جهانی قدس" نامیده اند، چه تلاش تبلیغاتی گسترده ای به راه انداختند و چه نهادها و سازمان هائی که تا کنون نام آنها را نیز نشنیده بودید بیانیه دادند که «ای مردم بیاید و در حمایت از حقوق فلسطینیان سینه بزنید و اجر آخرت داشته باشید».
خودشان و خودتان می دانید که دروغ می گویند!
آنان دلشان به حال فلسطینیان نسوخته است، بلکه منافع فتنه گرانه خود را می جویند و در پی انجام اندیشه های شیطانی خویش هستند.
اگر آنان واقعا دلسوز فلسطینیان می بودند، آنها را تشویق می کردند از ترور دست بردارند و با اسرائیل به سوی صلح و آشتی پیش روند. خونریزی پایان گیرد و به جای آدمکشی، به سازندگی و آبادانی روی آورند – و آنگاه از حمایت بی دریغ و یاری رسانی سخاوتمندانه اسرائیل نیز برخوردار می شوند و به رفاه و رستگاری می رسند.
امسال حتی خجالت کشیدند واژه "جهانی" را به نام "روز قدس" بیافزایند. زیرا خودشان می دانند که در هیچ کجای دیگر جهان اسلام، جز ایران، کسی به این فراخوانی توجهی نکرده و اعتباری برای آن قائل نشده است. نادیده بگیرید تظاهراتی را که حزب الله در لبنان به راه انداخت و پیامی که اسماعیل هنیة و خالد مشعل تروریست برای حکومت ایران فرستادند و اقدامات نمایشی در برخی شهرهای شیعه نشین پاکستان و همآیش هائی را که برخی سفارت خانه های ایران در کشورهای اروپا و دیگر نقاط ، با پرداخت پول به مزدوران فلسطینی و بنگلادشی و پاکستانی و عرب رژیم ترتیب دادند، به این حساب ننویسید.
کدام کشور، کدام دولت، کدام ملت مسلمان به صورت خود جوش چنین روزی را برگزار کرد؟
پاسخ هیچ است.
چه شد که حکومت ایران در راه حمایت از گروه های ترور فلسطینی این چنین یقه درانی می کند؟
استدلال ظاهری شان آن است که آنها از اسلام دفاع می کنند. از سرزمین اسلامی فلسطین دفاع می کنند و این وظیفه دینی و انسانی آنهاست. دروغ می گویند.
مگر سخنان فیروزآبادی فرمانده کل نیروهای مسلح را فراموش کرده اند که اعتراف کرده گفت: «حمایت از فلسطینیان و دیگر سازمان های آزادی بخش، در راستای منافع حکومت اسلامی ایران است».
منافع ملی! اگر دوران خمینی بود، می گفتند: «منافع امت اسلامی ایران» - چون برای آنان خاک ایران و ملیت ایرانی اهمیتی ندارد. آنها در پی امت اسلام! هستند.
در پشت این سفسطه بازی حکومت ایران، چه دلیل واقعی برای این یقه درانی های آن ها به خاطر گروه های ترور فلسطینی وجود دارد؟
پاسخ به این پرسش، در واقع از یک نیت شیطانی رژیم ایران پرده بر می دارد:
خمینی در کناب "انقلاب اسلامی" نوشت که دین راستین بشریت اسلام است که با آمدن آن، یهودیت و مسیحیت منسوخ گردید، زیرا در اسلام گنجانیده شد. و مذهب راستین در اسلام، شیعه است که اهل تسنن خلافت را از حضرت علی ربودند و ابوبکر و عمر و عثمان جای آن حضرت را گرفتند و بعد حضرتش به دست تبهکاران شربت شهادت نوشید.
بنابراین، از دیدگاه خمینی و آنانی که امروز خود را پیرو او می دانند، واجب دینی برای شیعیان آن است که برای بازگرداندن خلافت به خاندان عصمت و طهارت بکوشند و مذهب شیعه بر جهان اسلام و سراسر گیتی آقائی کند.
خمینی برای آن که خود را رهبر جهان اسلام معرفی کند، به اهرم هائی نیاز داشت و به ترفندهائی، تا با یاری آن ها بتواند تاج رهبری را طلب کند.
او می خواست حرم شریف مکه و جایگاه چند میلیون نفر زائران حج را به صحنه سیاسی برای کشاندن مسلمانان به سوی خود مبدل سازد و تظاهرات سیاسی زیر شعار "برائت از مشرکین" را به راه انداخت که دولت عربستان سعودی را سخت به خشم آورد و کشته شدن حدود پانصد نفر از آنانی را که در خیابان های مکه به راه افتاده و شعار سیاسی در این خاک مقدس اسلامی می دادند و به قول وهابیان بدعتی ایجاد کرده بودند، به دنبال آورد.
ماموران امنیتی عربستان به آن زائران که از دیدگاه آنان خاطی و گناهکار بودند ترحم نکردند و همه را به گلوله بستند.
در سال های بعد حکومت ایران خود اعتراف کرد که جهان اسلامی این شعبده بازی ها را مکروه می داند و از آن دوری می جوید و آنچه "آئین برائت از مشرکین" می نامند، هر سال بیشتر رنگ باخت، تا به امروز که به صورت یک نمایش هجوآمیز درآمده است.
شعبده باری دیگر خمینی آن بود که تلاش کرد فلسطینیان را زیر بال حمایت ظاهری خود بگیرد - که در واقع می خواست با یک تیر دو نشان بزند.
حکومت اسلامی در سال هائی بر ایران تحمیل شد که رهبر مصر بزرگ مرد تاریخ عرب، انور سادات با اسرائیل پیمان صلح امضا کرد و موجودیت و حقانیت اسرائیل را به رسمیت شناخت و سخن از آن بود که اردن و لبنان نیز راه آشتی با اسرائیل را در پیش گیرند و فلسطینیان نیز با خستگی از خونریزی بی حاصل، راه صلح می جستند.
خمینی می خواست، با این استدلال عوام فریبانه که همه ملت های عرب، فلسطینیان را تنها گذاشته اند و به مصالح آنان خیانت کرده اند، و تنها جمهوری اسلامی ایران است که قاطعانه پشت سر آنها ایستاده و برای تامین منافع فلسطینیان یقه درانی می کند، خود را رهبر صالح و شایسته جهان اسلام معرفی کند.
هدف آنان از این ترفند یک امر مهم دیگر نیز بود که وقتی اعراب با اسرائیلیان صلح کنند و فلسطینیان با اسرائیل راه آشتی در پیش گیرند، آنگاه حکومت ایران بزرگترین حربه خود را در راه آنچه که "صدور انقلاب" می نامند از دست خواهد داد و تحکیم موجودیت اسرائیل و پذیرش مشروعیت این کشور از جانب اعراب و جهان اسلامی، امید رژیم ایران را برای برپائی امپراطوری اسلامی شیعه، همراه با تسلط بر همه اماکن مقدس اسلامی، نقش برآب خواهد ساخت.
در سال های بعد، این تظاهر حکومت ایران به اسلام و فلسطین، با یک هدف فتنه گرانه دیگر نیز توام شد و آن به کارگیری فلسطینیان و مردم لبنان به عنوان اهرمی برای تهدیدهای نظامی علیه اسرائیل. حکومت ایران، از همان بیست سال پیش که تلاش های اتمی خود را برنامه ریزی کرد، می دانست تنها کشوری که با پایمردی و قاطعیت علیه بمب اتمی ایران به پا خواهد خاست، کشور اسرائیل است – و به عنوان یک ترفند بازدارنده، آمدند و حزب الله لبنان را برپا ساختند و بعدها حماس را زیر بال حمایت خود قرار دادند و شبکه های خرابکاری و فتنه برپا کردند – آن گونه که در افغانستان و عراق تجربه آن را اندوخته اند!
در یک کلام، از دیدگاه حکومت ایران، فلسطینیان نگون بخت و مردم مسالمت جوی لبنان، به گوشت دم توپ و سپر بلای برنامه های تولید بمب اتمی رژیم ایران مبدل شده اند – و گرنه، رژیم دلش برای مسلمانان یا فلسطینیان نسوخته است!
اگر مسلمانان برای رژیم مسلمان نمای ایران عزیز هستند، پس چرا مسلمانان چچن را تنها گذاشتند؟
چرا بر سر نزاع ناگورنا کاراباخ (قره باغ علیا) مسلمانان آذربایجان را فراموش کردند و به حمایت از ارمنستان ارمنی پرداختند؟
چرا مسلمانان بوسنی هرزه گوین را رها کردند؟
چرا مسلمانان اویغور در چین را این چنین نادیده گرفتند؟
مگر مسلمانان اویغور چه می خواهند؟ سازمان های ترور فلسطینی خیال نابودی اسرائیل را دارند - ولی مسلمانان اویغور، از چین تنها کمی آزادی و خودگردانی می خواهند!
همه این ها را کنار گذاشته و به گروههای ترور فلسطینی پرداخته اند؟
آنقدر شیفته فلسطینی ها شده اید که دارید خلیج فارس را به سود اعراب از دست می دهید و حتی حاضر شدید به خاطر شرکت در بازی های ورزشی اسلامی از نام خلیج فارس و پرچم سه رنگ ایران صرفنظر کنید! شما، نامتان ایرانی است؟
به خاطر نیاز به روسیه، دارید مالکیت دریای خزر را هم از دست می دهید! آیا به یاد دارید که روسیه و جمهوری های پیشین جداگانه اجلاس کردند که سر ایران را کلاه بگذارند؟
تمام هم و غم خود را صرف دفاع از حقوق مسلم ملت فلسطین کرده اید؟ پس حقوق مسلم ملت ایران کجاست؟
از شعبده بازی روز قدس دست بردارید، فلسطین را رها کنید، فکری به حال ملت خویش کنید!
ملت ایران با فلسطینی ها چکار دارد؟ آزادی خود را می خواهد، حاکمیت خود را می طلبد، نیک بختی خود را می جوید.
شما در جریان تظاهرات دیروز به اصطلاح "روز قدس"، همه تلاشتان آن بود که نگذارید مردم ایران در راه تامین خواسته های ملی خویش شعار دهند.
آیا این نشان ورشکستگی و پاک باختگی شما نیست؟

پاينده ايران

۱۳۸۸ مهر ۱۶, پنجشنبه

قصه جنگل سبز

توی یه جنگل سر سبز تو اون دور دورا وسط کوههای بلند با حیوونای شاد و خرم شیری بود مهربون و قوی توی این جنگل سبز و خرم همه حیوونا به خوبی و خوشی با هم زندگی میکردند . خره خراطی میکرد .......... همه دلشون یه رنگ وبا صفا و و شاد و خندون تو صلح و صفا داشتند تو لونشون زندگی میکردند .
توی حیوونا روباه پیری بود که نمیتونست آسایش حیوونا رو ببینه میخواست هر طوری شده حیوونا رو به جون هم بندازه و از آب گل آلود ماهی بگیره هی فکر کرد و فکر کرد چی کار کنه تا این که فکری به سرش زد . رفت پیش خرترین حیوونا آقا گاوه و تو گوشش خوند تو که ار همه حیوونا قویتری تو که از همشون باهوشتری چراباید زیر سلطه آقا شیره باشی مگه تو چیت کمتر از شیره هست که سرتو انداختی پائین و داری مثل خر به حرفهای اون گوش میدی . آقا گاوه اونقدرها هم خر نبود تا تو اولین دفعه تو دام روباهه بیافته روبه روباهه کرد و گفت بابا اون لااقل هیچی هم بلد نباشه پدر در پدر همه آبا اجدادش سلطون جنگل بودند و لااقل راه و رسم مردم داری رو بلده ولی من چی ؟ آقا روباهه که دید سرش داره به سنگ میخوره گفت اصلا این طور چیزا لازم نیست اون اجدادش سلطان بودند ولی تو هم چیزی رو داری که اون نداره ؟ گاوه حریص شد این چیه که من دارم و شیره نداره ؟ روباهه ادامه داد پدر پدر بزرگ تو یه هاله نور بالای سرش بود اونو آلام بولوم بزرگ هدایت میکرد حتی بعضی ها هم میگن که عکس اونو توی ماه دیدن تو هم اگه شیره رو از جنگل بیرون کنی آلام بولوم بزرگ هدایتت میکنه . گاوه خر شد خرتر از اونی که فکرشو بکنین فکر کرد همه چی رو میدونه و باهوشتر از اون توی دنیا دیگه پیدا نمیشه اسم خودشم عوض کرد و گذاشت بقره العلوم یعنی گاو همه چیز دان . یواش یواش حیونای دیگه دور و برش جمع شدند و اون براشون از کرامات پدر پدر بزرگش که هاله ای نور هم داشت میگفت . میگفت زمونی که اون حاکم بود همه حیونها با هم برادر بودن نه شیره جرات داشت دنبال آقا خرگوشه کنه نه حتی جرات میکرد فکرشو بکنه اگه ما هم بیائیم مثل اون قدیما شیره رو فراریش بدیم و منو حاکم کنیم منم قول میدممثل اون خدا بیامرز هر چی اونی که اون بالابالاهاست میگه عمل کنم قول میدم غذای همه حیونها رو بیارم و در خونشون تحویل بدم به بزی علف به میمونه موز به سنجابه گردو خلاصه دیگه لازم نیست برین و کار کنین من نه تنها دنیاتونو اصلاح میکنم بلکه آخرتتونم تامین میکنم . اونقدر گفت و گفت تا حیونا خر شدند تصمیم گرفتند با یه یورش ناگهانی آقا شیره رو نابود کنن و گاوه رو حاکمش کنن آخه هر کی باشه با این حرفها خر میشه وعده کاهو یونجه مجانی که کم وعده ای نیست که بشه به راحتی از اون گذشت تازه میگه توی اون دنیا هم کره های باکره به اونهائی که خر میشن میدن دیگه چی از این بهتر . خلاصه حیونها شیره رو فراریش دادند و آقا گاوه رو کردند اربابشون . گاوه که از اون ندید بدیدا و تازه بدوران رسیده های روزگار بود یه پسوندای جدیدی به اسمش افزود آخه حاکم که نمیتونه فقط اسمش گاو باشه کراهت داره . اسمش شد جناب آقا ی گاو همه چیز دان دامت برکاته گاوه دیگه گردنش اونقدر باد کرده بود که داشت رگهاش میترکید دیگه از هیچ چی مالک همه چی شده بود مالک جان و مال و ناموس همه حیونهامیخواست بره و رو صندلی سلطنت بنشینه که چشمش افتاد به چند تا از زیباترین حیونهای جنگل از حسودیش داشت میمرد باید کاری میکرد میخواست اونها رو با دندونهای خودش بدره ولی اون ولی نعمت همه حیونهای جنگل . نه نه همه حیونهای دنیا بود به گرگه گفت که فکر پلیدشو عملی کنه ولی تو این امر نباید تکاهل کنه روزها گذشت و گاوه هرروز خونخوارتر و خونخوارتر میشد و وعده هائی که به حیونها داده بود از یادش برده بود و در جواب حیونها میگفت که خدعه کرده است جدش هم خدعه میکرد . جنگل سبز و خرم هر روز درختهاش خشک میشد و یا حیونهای باهوشش به جنگلهای اطراف فرار میکردند . این همون چیزی بود که روباه پیر میخواست اون میخواست که جنگل سبز رو نابود بکنه و چه کسی برای اجرای این فکر پلید از گاوه بهتر گاوه هم هر روز باد میکرد و باد میکرد تا این که یه روز .........

پاینده ایران

۱۳۸۸ مهر ۱۲, یکشنبه

دشمنان مشترک دو کشور ایران و اسرائیل

آدولف هیتلرسالها پیش از آنکه لقب "رهبر" را به خود اعطا کند، در سخنرانی هایش بارها و به شیوه ای پیگیر، یهودیان را تهدید به نابودی می کرد وامروز می دانیم که منظورش هرگز و به هیچ وجه تنها و تنها یک شعار عوامفریبانه نبود که بخواهد با بیان آن توده مردم را به دنبال خود بکشد، گو اینکه میلیونها نفر گله وار از او تبعیت کردند و سپس نیز همه خود را بی گناه و حتی بی اطلاع می دانستند.
هیتلر در کتاب معروفش "نبرد من" همواره از نابودی ، بگفته او، "نژاد یهود" سخن گفته بود و پس از آن که قدرت را کاملا قبضه کرد، بارها در مجلس شورای ملی آلمان – رایشستاگ – جمله استاندارد و کلاسیک خودرا بکار برد که "اگرسرمایه یهودی بخواهد جنگ را آغاز کند ، نتیجه آن نه شکست آلمان، که نابودی یهودیان اروپاست" .
هیتلر گاه ازواژه "سرمایه یهودی" و گاه از واژه "یهودیت سرمایه" استفاده می کرد. توده عامی و باندهای فاشیستی، مجذوب این شعارها و اصطلاحات پوچ و بی معنی بودند.
اما امروز هیچ مورخ و پژوهشگری در این مورد تردید ندارد که هیتلر از همان آغاز، نه فقط در اندیشه به راه انداختن جنگ بود ، بلکه با تکرار مداوم این جمله می کوشید که یهودیان را مسئول و مسبب جنگی بنامد که خود درتدارکش بود وبرای آن زمینه سازی می کرد که نابودی یهودیان را محق جلوه دهد، همان گونه که او یهودیان را مسؤول شکست آلمان در جنگ اول جهانی می نامید.
نظام تمامیت خواه این چنین "دشمن" دلخواه خود را می آفرید، زیرا این قبیل نظام ها همواره خود را با "دشمن" خیالی یا فرضی و یا آفریده تخیل و تبلیغات خویش روبرو می بینند.
نظامی که بر محور "رهبر" می چرخد، بدون یک "دشمن خیالی" و " ایادی" آن در درون و برون، نمی تواند به حیات خویش ادامه دهد. او به این دشمن فرضی سخت نیازمند است تا بتواند همیشه و هرجا همه کس را به اسارت خود درآورد و به این ترتیب در جامعه "وضعیت اضطراری" برپا سازد. ایجاد فضای رعب و وحشت به "رهبر" امکان می دهد که مجموعه اصول حقوقی و قانونی را بطور کامل از اعتباربیاندازد، زیرا در فضائی خالی از حق و عدالت اراده رهبر حکم "حق" وفرمان او حکم " قانون" را پیدا میکند – همان پدیده ای که امروز شوربختانه در جمهوری اسلامی ایران برقرار است.
کشوری که اکنون اسرائیل خوانده میشود از دیر باز سرزمین باستانی یهودیان بوده که پس از دو هزار سال غربت به آنجا بازگشته اند و حالا از آنجا یک کشور بهشت و یک سرزمین پیشرفته ساخته اند .کسانی که خود یک بهشت برین را تحویل گرفته اند و اکنون آنرا به بیابانی سوخته تبدیل نموده اند چون عرضه ترقی در کشور خود را ندارند میخواهند با بهانه قرار دادن اسرائیل سرپوشی بر روی ناکامیهای خود قرار دهند و از این روی هست که تمامی رسانه ها در این قبیل کشورها بحث اصلیشان بجای مسائل کشور شده است فقط و فقط اسرائیل .وبا تجهیز فلسطینیان به انواع ابزارها نمی گذارند آب خوش از گلوی اسرائیلیان پائین برود .
تصور کنید که اگر از عراق هر روز به سوی ایران موشک پرتاب می کردند، ارتش ایران چه واکنش کوبنده ای نشان می داد. آمدند و برج های دوقلوی را منفجر کردند، ببنید آمریکا به جنگ عراق و افغانستان رفت. ولی اسرائیل هر روز هدف موشک پرانی قرار دارد و تحمل می کند.
صلح هنگامی خواهد آمد که فلسطینیان و دولت سوریه و دیگران کشورهای عربی رهبرانی داشته باشند که بپذیرند که وظیفه آنها تامین رفاه و آسایش مردمانشان هست و نه جنگ و خونریزی .وقتی در مدارس عربی کتابهای درسی را عوض کنند و این همه از جهاد و شهادت سخن نگویند، وقتی تلویزیون حماس در برنامه کودکان خود اعلام نکند که هر کودک فلسطینی که یک سرباز اسرائیلی بکشد یک راست به بهشت خواهد رفت، اگر به کودکان و نوجوانان و زنان و مردان یاد بدهند که صلح و آشتی چه نعمت بزرگی است، آنگاه است که می توان امید به رفع اختلافات و برقراری صلح داشت.
هیچ انسانی راضی به کشته شدن بیگناهان و به خصوص زنان و کودکان در هیچ جنگی نیست . ولی این موضوع را باید از کسانی پرسید که با قرار دادن بی گناهان به عنوان سپر دفاعی و به خصوص ابزار تبلیغاتی در صددند که از این اتفاقات به نفع خود بهره گیری نمایند . کسی نیست به اینان گوشزد گردد شما که این همه دم از شهادت و نعمات آن میزنید چرا خود را در پی ماشینهای ضد گلوله و مکانهای امن پنهان میکنید خود بیائید وبه فیض عظیم شهادت که هر دم از آن مینالید برسید و از مواهب آن بهره مند گردید و دیگران را به حال خود رها کنید تا از مواهب دو روزه زندگانی بهره مند گردند .ایرانیان و اسرائیلیان نه تنها از دیرگاه تاریخ تاکنون دشمنی با یکدیگر نداشته اند بلکه همواره در پناه هم با صلح و برابری زندگی نموده اند هر دو کشور دشمن مشترکی دارند که تازیان زبونند . ایران و اسرائیل میتوانند با دادن دست دوستی و برادری به یکدیگر دشمنان دیرین خود و بشریت را بر جای خود بنشانند.

پاینده ایران