۱۳۸۷ بهمن ۱۰, پنجشنبه

آسوده بخواب ای کورش

آسوده بخواب ای کورش ایران دیگر وطن من نیست . من اکنون آن سرباز رشیدی نیستم که تو میخواستی . من آن دلاور آریوبرزن - بابک – یوتاپ – آرتمیسی نیستم که برای هر وجب از خاکت جانفشانیها نمودند و در راستای درخشش نام ایران جانها فدا کردند .آسوده بخواب ای کورش ای مهر آریائی . ای پدر همه ایران زمین راست است که من پدر بر پدر پهلوان بوده ام؟ نگهدار ملک ایران بوده ام یا نه ؟ پس این چه روزگاری است که گرفتارش شده ام؟ منی که بابردن نام سرزمینم همه جهانیان آرزوی نه زندگی بلکه یک لحظه سفر به این سرزمین اهورائی را حتی در تصوراتشان میگذرانیدند کشوری که به تمام جهانیان آزادی و آسایش را هدیه نموده بود حال در زیر یوغ تازیان سوسمار خور دارد آخرین نفسهایش را میکشد .آسوده بخواب ای کورش . چه امیدها که برای سربلندی این مرزو بوم داشتی چه خون دلها خوردی و گفتی که پیکرت را بدون تابوت و مومیائی به خاک سپارند تا ذره ذره وجودت خاک میهنت را تشکیل دهد . آیا روزی به فکرت خطور هم میکرد که تازیانی که آنان را از لحاظ تمدن عقب افتاده ترین و بزدل ترین میشمردی روزی وطنت را اشغال کنند و مردان سرزمینت را از دم تیغ بگذرانند و کودکانت را به بردگی و دخترانت را به کنیزی ( اسلامیش میشود صیغه ) در بازارهای مدینه به فروش برسانند . آسوده بخواب ای کورش . آیا باور میکردی که هموطنانت در دست بوسی از تازیان بر هم سبقت بگیرند و آئین رادمردی و فرهنگ اهورائیت را به فراموشی سپارند ؟ دست از زرتشت پاک که در آن هنگامه که جهان در آتش بی عدالتی و ظلم و بیداد میسوخت جهان را به آرامش رهنمون ساخت بکشند و به آئین رهزنان بگروند ؟ آسوده بخواب ای پدر . ایران دیگر وطن من نیست . وطن سرائیست که بدان افتخار میکنند و با آوردن نام آن خون در رگهای مردمانش به جوش می آید نه ایران دیگر وطن من نیست. ایران وطن تازیان است . ایران دیگر وطن من نیست که حتی جرائت نزدیک شدن به آن را و صحبت کردن از نیکیهایت را ندارم . تازیان فقط و فقط مرا به هنگام جانفشانی و جنگ و تجاوز دشمن میخواهند و بعد از آن میشوم شهر وند درجه 2. آنهم اگر به اتهام محاربه با خدا و اعتراف به جاسوسی برای اسرائیل و آمریکای جهان خوار و موساد و ... محاکمه و محکوم نشوم . نه آن کشوری که دانشمندانش از وطن گریخته و بی سوادانش عالم دهر آن کشور باشند وطن من نیست .آسوده بخواب ای کورش آنچه که ساخته بودی حتی اگر دشمنان ایران نابود نکرده بودند ایرانی نمایان نابودش کردند . دیگر تنها و تنها از کشورت یک نام باقیست که با بردن آن هم تمامی مردم دنیا در تصوراتشان بجای صلح و مردم نوازی که تو داشتی تروریسم نقش میبندد . نه ایران دیگر نه وطن توست نه وطن من . درست است که زادگاهمان است ولی وطنمان نیست . اما چه کنم با همه سختی ها و تلخیها و سیاهیهایش باز با یاد او نفس میکشم و رویاهایم را با او و در او میبینم و ثانیه ای نیست که این عشق سوزنده تن مرا رها کند و مرا به حال خود واگذارد کاش در توان داشتم و تو را از این بیماری که زمین گیرت نموده رها میساختم و جان در راه پاسداری از یک وجب خاکت میفشانیدم . و دوباره تورا وطنم مینامیدم .



پاینده ایران

آتش نیایش

می ستایم آتش را که آفریده ی اهورا مزدا ست ستایش پاک تو را باشد ای آتش پاک گهر ,ای بزرگترین

بخشوده ی اهورا مزدا ,ای فروزه ای که در خوری ستایش را. می ستایم تو را که در خانه ی من افروخته ای

,سزاواری ستایش و نیایش را.برابر تو می ایستم برای نیایش با همه ی آئین های دین به دستی برسم و به دیگر

دست چوب خوش بوی خشک که زبانه اش , روشن ,و سوزشش بپراکند بوی خوش را , و تو ای سزاوار ستایش

بهره مند شوی از درخشندگی آن به هنگام سوختن و بوی خوش آن. در مهراب خانواده ,در آتشگاه آتشکده آتش

روشن و تابنده ی اهورایی زبانه می کشد. نیایشگران به درگاهش سرود می خوانند و او خواستار است تا بهترین

چوب خوش بوی و خشک را بر بسترش نهند و درودش گویند با برسم در دست گرفته و هوم آمیخته به شیر. درود و

ستایش به تو , ای آتش اهورا مزدا. می ستایم این روشنی پاک و درخشان را,اینک که به ما آشکاری , توان و

نیرویمان بخشای تا بهترین اندیشه و گفتار و کردار را داشته باشیم . یاریمان ده که با بدی و زشتی و دروغ پیکار کنیم

. روان ما را پالوده گردان از بدی و راه بی فرجامی تا شایسته ی پرستش اهورای بزرگ باشیم

مرگ بر ایران درود بر آمریکا

حدود سی سال پیش مردمان این سرزمین دانسته یا ندانسته پای در قماری نهادند که نتیجه آن نابودی تمامی سرمایه های انسانی –مالی – علمی شان بود که دهه ها برای بدست اوردنشان جان کنده بودند . مردمانی که کمتر از صد سال پیش به یمن جانفشانی رادمردانی چون رضا خان از منجلاب فقر و نکبت شاهان اسلام پناه قجری رهیده بودند و با شتابی برق آسا می رفتند تا به دروازه های تمدن بزرگ برسند با دسایس کشورهائی که تاب دیدن سر افرازی این سرزمین را نداشتند به منجلاب سقوط کشانیده شدند . در این میان استعمارگران خرد و کلان دستاویزی بهتر از توسل به اسلام ناب محمدی نیافتند تا با توسل به آن مقاصدشان را جامه عمل بپوشانند . دیگر زمان لشگر کشی و صرف هزینه های آنچنانی به این کشور و آن کشور گذشته بود . نه دیگر آگاهی مردمان همان آگاهی صد سال پیش بود و نه استعمارگران توانائی از عهده بر آمدن هزینه های لشگر کشی ها را داشتند . میبایستی خدعه ای ( نام اسلامی حیله ) تازه تر پیدا میکردند تا هم هزینه کمتری داشت و هم دوام بیشتری . و آن چیزی نبود جز دستاویز قرار دادن دین . تمامی رادیو تلویزیونهای بیگانه به یکباره شروع کردند به کوبیدن حکومت سابق و طوری وانمود نمودند که دیگر در تمامی دنیا حکومتی به فساد و ظلم حکومت شاه وجود ندارد . رهبرشان نیز گفت :(ما علاوه بر این که زندگی مادی شما را میخواهیم مرفه بشود شما را به مقام والای انسانیت میرسانیم آب را مجانی میکنیم گاز را مجانی میکنیم اتوبوس را مجانی میکنیم .....)مردمان فریب خورده به خیال باطل این که بعد از انقلاب در خانه هایشان خواهند نشست و پول نفت را درب منازلشان تحویل خواهند گرفت به خیابانها ریختند و با تیشه استعمارگران به جان ریشه هایشان افتادند و با خود آن را کردند که نمیبایست میکردند . در نخستین ساعات بعد از انقلاب رشید ترین فرزندان این مرز و بوم (بدون این که جلادان تکاهل کنند ) به جوخه های مرگ سپرده شدند . میبایست چنان کمر این کشور را شکست تا دیگر نتواند تا سالیان سال قد راست کند . دنیا بار دیگر دست به دست هم داد و با بسیج تمامی دنیا با صدام حسینی که ابتدا: (صدام یزید کافر بود –سپس پس از جنگ شد صدام برادر ماست) – و بعد از این که سربازان آمریکائی صدام را از مخفیگاه بیرون کشیدند شد ( این سگ درنده .این حیوان وحشی ) تمامی سرمایه های این کشور را که با قطره قطره پس انداز از درآمد های نفتی جمع گشته بود را به فنا و نابودی بکشاند و میلیونها تن از فرزندان این آب وخاک را به خاک و خون بغلطاند. جوانان میهنمان که سرمایه های ایران زمینمان بودند . سرمایه هائی که ارزششان هزاران بار بیشتر از در آمدهای نفتی بود دسته دسته خود را به دامان آمریکا و اروپا انداختند جوانانی که میتوانستند با بهره گیری از نبوغ فکریشان درآمدی چندین برابر در آمدهای نفتی عایدمان کنند پای به خدمت اجانب بستند و روبهان مردم فریب شدند همه کاره مردم . هنگامی نیز که با اعتراض مردم برای گرفتن حق و حقوقشان مواجه میشدند (این امت همیشه در صحنه ) شدند ( جیره خواران صهیونیسم بین الملل – مزدوران آمریکای جهان خوار و.... ) و در صدد بر اندازی نرم و مخملین و....برآمدند .
سر دمداران اسلام ناب محمدی چون از توانائی اداره کشور اهورائی ایران بر نمی آمدند هر روز و هر هفته بهانه جدیدی را برای نشان دادن این که اسلام در خطر است و اوضاع مملکت حساس است و مردم فعلا نباید صحبت کنند همچون ماجرای سلمان رشدی – کاریکاتور های موهن – حمله اسرائیل و از این قبیل سر هم نمودند تا به سرکوب بیشتر مردم بپردازند و هرروز مردمی را که وضع اقتصادیشان بدتر و بدتر میشد به خیابانها بکشانند تا به جهانیان نشان دهند که مردم حامی آنان هستند. در حالی که مردمانشان محتاج نان شب بودند اولویتهای اول آقایان بازسازی مجلس فلسطین و شهر غزه و لبنان و بورکینافاسو و تمامی کشورهائی بود که در آنها حتی یک تروریست وجود داشت . جوانان این مرز و بوم که سرمایه های این کشورند از سرخوردگی و بیکاری دست به دامان مواد مخدر میشوند و در راستای حمایت از اسلام ناب محمدی با صرف میلیاردها دلار آدمکشان و جانیان سرتاسر جهان به تهران دعوت میشوند تا در سالروز 22 بهمن شرکت جویند . رئیس جمهوری هم که با شعار آوردن پول نفت بر سر سفره های مردم به مسند رسید با اعمال نسنجیده اش آنقدر باعث و بانی افزایش تورم گشت که دیگر چه به مستمندان که حتی مردم عادی نیز تاب و توان ادامه زندگی را ندارند . حکومتی که 30 سال پیش یک کشور ثروتمند و آباد را تحویل گرفت اکنون کشور را به چنان فلاکتی انداخته است که برای رسیدن به همان وضع 30 سال پیش سالها زمان لازم است . رهبر آزاده مان نیز با تاسی از گفتار بزرگان ( سپردن کارهای خرد به بزرگان و گذاردن افراد فرومایه بر کارهای بزرگ ) چنان موجبات ویرانی ایران را باعث گشته که هیچ لشگر مغول و یونانی و تازی ای تا کنون یارای آن نبود . با نگاهی به تاریخ یکصد ساله اخیر میهنمان میبینیم که هر کجا که ایرانمان دچار نابودی و پسرفت گردیده از سایه و برکات این روحانی نمایان بوده و هست . آخر مگر میشد یک کشور خارجی میتوانست به این شدت کمر به نابودی این سرزمین ببندد که اینان توانستند. 8 سال تمامی سرمایه هایمان را دادیم و سلاحهای رده خارج استعمارگران را با پول نفتی که میشد از آن برای آبادانی مملکتمان استفاده نمود خریداری نمودیم تا با آنها فرزندانمان را به کشتن (شهادت ) دهیم . چون( راه قدس از کربلا میگذشت) . موعدی نیز که دنیا حاضر به پرداخت غرامت به ما بود (جام زهر) را سر نکشیدیم چون : ( این جنگ جز به سقوط صدام فرو نخواهد نشست ) بعد از این که جنگ به جنگ شهر ها کشید با کمال وقاحت با پذیرش قطعنامه 598 خود را فاتح جنگ نامیدیم ( همان گونه که اکنون همانهارا بر سر مردم فلسطین و لبنان می آوریم ) و صدای مخالفان را در در گورستان خاوران و هزاران گورستان ناشناس دیگر خاموش کردیم و گفتیم آن دموکراسی که در اسلام هست در هیچ جای دنیا نیست . تا به کی خدعه ( همانی که همه اسلامیون در کل تاریخ کردند ) و فریاد زدن شعار های دروغین مرگ بر آمریکا و اسرائیل و ....آیا با این اعمال و رفتاری که ما در این 30 سال نمودیم اگر میخواستیم با فقط و فقط یک جمله عملکردمان را نشان دهیم بهترین شعاری که میتوانستیم بگوئیم این نبود :مرگ بر ایران درود بر آمریکا مگر جز نابودی این مرز و بوم و انباشتن جیب استعمار گران کار دیگری کردیم .

پاینده ایران
در اهتزاز باد پرچم سه رنگ شیر و خورشید نشان ایران

۱۳۸۷ بهمن ۶, یکشنبه

درفش کاویانی

درفش کاویانی را به تن کردم

ز سر شور جوانی رابه در کردم

دلم از کینه ضحاک خونین بود

به یاد کاوه بیباک غمگین بود

شب از بیداد و ظلمت تیره گون می شد

مرا آوائی آزاد در دل شب رهنمون می شد

به دل شوری که با یاران درآمیزم

چو سیلی ره به سوی میهنم خیزم

بپویم خانه خانه، هر بر و بومی

به هرجا رخنه کرده دیو بدخوئی

چو سیلی راحتش یکجا به هم ریزیم

دژ ضحاک دوران بر زمین ریزیم

ز ماران دوسر سرها جدا سازیم

تن پیر و جوان از بند رها سازیم

ز پندار نکو, کردار نیک آریم

به گفتار نکو, دلها به کف آریم

بنام ایزد یزدان، تمامی یکدل و دستان

دوباره هم قسم گردیم، مباد از هم جدا گردیم

به یاد کاوه و یاران، همه تنها که شد ویران

هرگز نخواب ای کوروش ای مهر آریایی

دارا جهان ندارد سارا زبان ندارد
بابا ستاره ای در هفت آسمان ندارد
کارون زچشمه خشکید البرز لب فرو بست
حتی دل دماوند آتش فشان ندارد
دیو سیله در بند آسان رهید و بگریخت
رستم در این هیاهو گرز گران ندارد
روز وداع خورشید زاینده رود خشکید
زیرا دل سپاهان نقش جهان ندارد
بر نام پارس دریا نامی دگر نهادند
گویی که آرش ما تیر و کمان ندارد
دریای کاسپی ها بر کام دیگران شد
نادر زخاک برخیز میهن جوان ندارد
دارا چه وقت خوابست دزادان سرزمینت
بر بیستون نویسند دارا جهان ندارد
آییم به دادخواهی فریادمان بلند است
اما چه سود که اینجا نوشیروان ندارد
سرخ و سپید و سبزست این بیرق کیانی
اما صد آه و افسوس شیر ژیان ندارد
کو آن حکیم طوسی شهنامه ای سراید
شاید که شاعر ما دیگر بیان ندارد
هرگز نخواب ای کوروش ای مهر آریایی
بی نام تو وطن نیز نام و نشان ندارد

۱۳۸۷ دی ۲۲, یکشنبه

من آریایی ام .

من آریایی ام .
خدای من ایران است.
پیامبر من کورش بزرگ است.
امامان من داریوش بزرگ،خشایار شا،مازیار،انوشیروان عادل،بابک خرمدین.
امام زمان من کاوه اهنگر است.
رو حانیون من فردوسی،مولوی ،حافظ،سعدی و ابن سینا.
کتاب مقدس من شاهنامه است .
اصول و فروع دین من لوح حقوق بشر کورش بزرگ است.
عاشورای من قادسیه است.
شهدای من رستم فرخزاد و یزدگرد است.
پرچم من درفش کاویانی است...
بهشت من ازادی است.
عید من مهرگان و نوروز است.
محراب من دل است.
دین من عشق و دانش است.
ایمان من خرد است.
خوی من ...هخامنشی است.
دوست من اشو زردشت و دشمنم تازیان.
ذکر من پاینده ایران است.
مذهب من اریاییست.
من ایرانیم،من اریایی ام