۱۳۸۷ بهمن ۱۰, پنجشنبه

مرگ بر ایران درود بر آمریکا

حدود سی سال پیش مردمان این سرزمین دانسته یا ندانسته پای در قماری نهادند که نتیجه آن نابودی تمامی سرمایه های انسانی –مالی – علمی شان بود که دهه ها برای بدست اوردنشان جان کنده بودند . مردمانی که کمتر از صد سال پیش به یمن جانفشانی رادمردانی چون رضا خان از منجلاب فقر و نکبت شاهان اسلام پناه قجری رهیده بودند و با شتابی برق آسا می رفتند تا به دروازه های تمدن بزرگ برسند با دسایس کشورهائی که تاب دیدن سر افرازی این سرزمین را نداشتند به منجلاب سقوط کشانیده شدند . در این میان استعمارگران خرد و کلان دستاویزی بهتر از توسل به اسلام ناب محمدی نیافتند تا با توسل به آن مقاصدشان را جامه عمل بپوشانند . دیگر زمان لشگر کشی و صرف هزینه های آنچنانی به این کشور و آن کشور گذشته بود . نه دیگر آگاهی مردمان همان آگاهی صد سال پیش بود و نه استعمارگران توانائی از عهده بر آمدن هزینه های لشگر کشی ها را داشتند . میبایستی خدعه ای ( نام اسلامی حیله ) تازه تر پیدا میکردند تا هم هزینه کمتری داشت و هم دوام بیشتری . و آن چیزی نبود جز دستاویز قرار دادن دین . تمامی رادیو تلویزیونهای بیگانه به یکباره شروع کردند به کوبیدن حکومت سابق و طوری وانمود نمودند که دیگر در تمامی دنیا حکومتی به فساد و ظلم حکومت شاه وجود ندارد . رهبرشان نیز گفت :(ما علاوه بر این که زندگی مادی شما را میخواهیم مرفه بشود شما را به مقام والای انسانیت میرسانیم آب را مجانی میکنیم گاز را مجانی میکنیم اتوبوس را مجانی میکنیم .....)مردمان فریب خورده به خیال باطل این که بعد از انقلاب در خانه هایشان خواهند نشست و پول نفت را درب منازلشان تحویل خواهند گرفت به خیابانها ریختند و با تیشه استعمارگران به جان ریشه هایشان افتادند و با خود آن را کردند که نمیبایست میکردند . در نخستین ساعات بعد از انقلاب رشید ترین فرزندان این مرز و بوم (بدون این که جلادان تکاهل کنند ) به جوخه های مرگ سپرده شدند . میبایست چنان کمر این کشور را شکست تا دیگر نتواند تا سالیان سال قد راست کند . دنیا بار دیگر دست به دست هم داد و با بسیج تمامی دنیا با صدام حسینی که ابتدا: (صدام یزید کافر بود –سپس پس از جنگ شد صدام برادر ماست) – و بعد از این که سربازان آمریکائی صدام را از مخفیگاه بیرون کشیدند شد ( این سگ درنده .این حیوان وحشی ) تمامی سرمایه های این کشور را که با قطره قطره پس انداز از درآمد های نفتی جمع گشته بود را به فنا و نابودی بکشاند و میلیونها تن از فرزندان این آب وخاک را به خاک و خون بغلطاند. جوانان میهنمان که سرمایه های ایران زمینمان بودند . سرمایه هائی که ارزششان هزاران بار بیشتر از در آمدهای نفتی بود دسته دسته خود را به دامان آمریکا و اروپا انداختند جوانانی که میتوانستند با بهره گیری از نبوغ فکریشان درآمدی چندین برابر در آمدهای نفتی عایدمان کنند پای به خدمت اجانب بستند و روبهان مردم فریب شدند همه کاره مردم . هنگامی نیز که با اعتراض مردم برای گرفتن حق و حقوقشان مواجه میشدند (این امت همیشه در صحنه ) شدند ( جیره خواران صهیونیسم بین الملل – مزدوران آمریکای جهان خوار و.... ) و در صدد بر اندازی نرم و مخملین و....برآمدند .
سر دمداران اسلام ناب محمدی چون از توانائی اداره کشور اهورائی ایران بر نمی آمدند هر روز و هر هفته بهانه جدیدی را برای نشان دادن این که اسلام در خطر است و اوضاع مملکت حساس است و مردم فعلا نباید صحبت کنند همچون ماجرای سلمان رشدی – کاریکاتور های موهن – حمله اسرائیل و از این قبیل سر هم نمودند تا به سرکوب بیشتر مردم بپردازند و هرروز مردمی را که وضع اقتصادیشان بدتر و بدتر میشد به خیابانها بکشانند تا به جهانیان نشان دهند که مردم حامی آنان هستند. در حالی که مردمانشان محتاج نان شب بودند اولویتهای اول آقایان بازسازی مجلس فلسطین و شهر غزه و لبنان و بورکینافاسو و تمامی کشورهائی بود که در آنها حتی یک تروریست وجود داشت . جوانان این مرز و بوم که سرمایه های این کشورند از سرخوردگی و بیکاری دست به دامان مواد مخدر میشوند و در راستای حمایت از اسلام ناب محمدی با صرف میلیاردها دلار آدمکشان و جانیان سرتاسر جهان به تهران دعوت میشوند تا در سالروز 22 بهمن شرکت جویند . رئیس جمهوری هم که با شعار آوردن پول نفت بر سر سفره های مردم به مسند رسید با اعمال نسنجیده اش آنقدر باعث و بانی افزایش تورم گشت که دیگر چه به مستمندان که حتی مردم عادی نیز تاب و توان ادامه زندگی را ندارند . حکومتی که 30 سال پیش یک کشور ثروتمند و آباد را تحویل گرفت اکنون کشور را به چنان فلاکتی انداخته است که برای رسیدن به همان وضع 30 سال پیش سالها زمان لازم است . رهبر آزاده مان نیز با تاسی از گفتار بزرگان ( سپردن کارهای خرد به بزرگان و گذاردن افراد فرومایه بر کارهای بزرگ ) چنان موجبات ویرانی ایران را باعث گشته که هیچ لشگر مغول و یونانی و تازی ای تا کنون یارای آن نبود . با نگاهی به تاریخ یکصد ساله اخیر میهنمان میبینیم که هر کجا که ایرانمان دچار نابودی و پسرفت گردیده از سایه و برکات این روحانی نمایان بوده و هست . آخر مگر میشد یک کشور خارجی میتوانست به این شدت کمر به نابودی این سرزمین ببندد که اینان توانستند. 8 سال تمامی سرمایه هایمان را دادیم و سلاحهای رده خارج استعمارگران را با پول نفتی که میشد از آن برای آبادانی مملکتمان استفاده نمود خریداری نمودیم تا با آنها فرزندانمان را به کشتن (شهادت ) دهیم . چون( راه قدس از کربلا میگذشت) . موعدی نیز که دنیا حاضر به پرداخت غرامت به ما بود (جام زهر) را سر نکشیدیم چون : ( این جنگ جز به سقوط صدام فرو نخواهد نشست ) بعد از این که جنگ به جنگ شهر ها کشید با کمال وقاحت با پذیرش قطعنامه 598 خود را فاتح جنگ نامیدیم ( همان گونه که اکنون همانهارا بر سر مردم فلسطین و لبنان می آوریم ) و صدای مخالفان را در در گورستان خاوران و هزاران گورستان ناشناس دیگر خاموش کردیم و گفتیم آن دموکراسی که در اسلام هست در هیچ جای دنیا نیست . تا به کی خدعه ( همانی که همه اسلامیون در کل تاریخ کردند ) و فریاد زدن شعار های دروغین مرگ بر آمریکا و اسرائیل و ....آیا با این اعمال و رفتاری که ما در این 30 سال نمودیم اگر میخواستیم با فقط و فقط یک جمله عملکردمان را نشان دهیم بهترین شعاری که میتوانستیم بگوئیم این نبود :مرگ بر ایران درود بر آمریکا مگر جز نابودی این مرز و بوم و انباشتن جیب استعمار گران کار دیگری کردیم .

پاینده ایران
در اهتزاز باد پرچم سه رنگ شیر و خورشید نشان ایران

هیچ نظری موجود نیست: