hگاهی با خود می اندیشم که این انسان چه اندازه میتواند بین دو قطب رذالت و اوج افتخار در تغییر باشد . گمان نکنم هیچ موجودی در این جهان خاکی این استعداد را داشته باشد . یک بچه های یک سگ را جلوی چشمانش تکه پاره کنند تا زنده هست میخواهد که از بانی این عمل انتقام بکشد و با هیچ حیله و نیرنگی نمیتوان این حیوان را در مقابل آن فرد آرام ساخت نه با کلک این که توله های تو چون این طور واق واق میکردند و کافر و محدور الدم بودند و یا با این حیله شزعی که با این عمل ما تو را به بهشت برین رهنمون میسازیم . تا جان در بدن دارد در پی انتقام خواهد گشت و بس .
ولی این موجودی که خود را اشرف مخلوقات عالم میخواند و بر زمین و زمان میخرامد کاش ذره ای از غیرت و میهن پرستی حیوانات در رگ و ریشه اش بود . آمدند کشتند – بردند – سوزاندند – تکه تکه مان کردند . به خواهر و مادرانمان تجاوز کردند .فقط و فقط به این دلیل که ما این گونه می اندیشیم و شما آن گونه . دلم از اهریمن خون نیست که اهریمن گر جز این میکرد میبایستی در ذات او شک میکردیم . دلم از کسانی خون هست که مرگ پدران و تجاوز به ناموسمان را فراموش کرده و بر مرگ اهرمن میگریند . خود را وارث کورش و داریوش میخوانند و پای بر اهداف و اندیشه این بزرگ مردان میگذارند . انسان چقدر آخر توان مسخ شدن دارد که با وعده های باطل نياكانش را وا نهد و بر متجاوزان بر این سرزمین اهورائی بگرید حیف آن شیر زنان و دلاور مردانی که جانشان را برای حفظ این ملک کیان فدا کردند تا تو و من به خود ببالیم که ایرانی هستیم و وارث ملک کیان . آیا شاهد آن روزی خواهیم بود که اینان سر از خواب خرگوشی برداشته و بر ریشه هایشان تکیه کنند .
پاینده ایران
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر