خبر بس کوتاه بود تنها در حد یک جمله لابلای خبرهای سیما . ولی اثرش برای کسی که بداند همچون اثرات یک انفجار اتمی ویرانگر و سوزنده . نام شاهان از کتب درسی تاریخ برچیده میشود .فقط همین . و یک دنیا تاسف برای ایران پرستان .مگر میشود کسی نام پدرش را از خاطر ببرد جز حرامزادگان تاریخ .
سالها پیش که در اوج شکوه و تمدن بودیم یکبار دیگر همین بلا بر سرمان آمد . عده ای آمدند و تاختند و سوزاندند و بردند . زنانمان را در بازار های مکاره فروختند و کودکانمان به عنوان غلام بچه بازیچه شهواتشان شد تا پیش پرداختی باشد بر آن چه بدیشان وعده داده شده است . و چه وعده دلنشینی برای عده ای دزد و راهزن . قدرتی که در تجمع راهزنها وجود دارد در هیچ نیروی دیگری نمیتوان سراغ یافت . آخر کسی که هیچ ندارد اگر پیروز شود به زن و کودک و ملک و مال دست می یابد و اگر کشته شود به وعده هائی دلفریب . قدرتی که اینان بدست می آورند در هیچ کس نمیتوان سراغ یافت . آنان نیز تنها ترسشان فرهنگمان بود و نیاکانمان . چون اگر می اندیشیدیم که چه بودیم سر بر ساطور جلادشان با رضایت خم نمیکردیم و نمیگفتیم که خواست خداست و اگر او نخواهد حتی برگی از درخت فرو نخواهد افتاد. می ایستادیم و مردانه انتقام نیاکانمان را می ستردیم و بر خاک سیاه مینشاندیمشان . ولی افسوس و صد افسوس که آنان یافته بودند آنچه را که میجستند . آنها آمدند و فرهنگمان را نشانه رفتند و تمدنمان را و سالها بر استیلای خود پای فشردند .تا این که قومی خون خوارتر از آنان پدیدار گشت و ما را از چنگالشان رهانید . این قوم تازه پدید چیزی از ما نمیخواست جز دارائیهایمان . به همین دلیل توانستیم دوباره سر برآوریم و به خاطر بیاوریم چه بودیم .و چه شدیم .
و باز دوباره قومی بازمانده از تخمه تازیان آمدند و وطن پرستانمان را درو کردند . تنها به جرم عشق به مام میهن . وآنچه را هم که خواستند بر سرمان آوردند.و مادرانمان را گریان بر سر گور فرزندانشان نشانیدند و ثروت های خدا دادیمان را بر دامان اربابانشان ریختند . ولی باز خواستیم سر بر آوریم چون اندکی در کتبی که از آتش قهر تازیان برایمان مانده بود خوانده بودیم که چه بودیم و با خود اندیشیده بودیم که چه شدیم .تازی بچگان اکنون میخواهند پا جای پای تبار ناپاکشان گذارند ولی نمیدانند که اکنون ساختار جهان به گونه دیگری ورق میخورد و تلاششان چیزی جز آب در هاون کوبیدن نیست . در برهه ای از تاریخ که به یمن تکنولوژی جهان همچون دهکده ای کوچک نمود پیدا کرده است و کوچکترین خبری به سرعت برق در جهان پخش میگردد مگر میتوان مردم را از دانستن باز داشت . گوئیم نام پدرانمان را از تاریخ حذف نمودید گوئیم آثار تاریخیمان را دزدیدید و فروختید . با موج تکنولوژی و اینترنت چه میکنید.
گیرم که در باورتان به خاک نشستهام
و ساقههای جوانم از ضربههای تبرهاتان زخم دار است
با ریشه چه میکنید؟
گیرم که بر سر این بام
بنشسته در کمین پرندهای
پرواز را علامت ممنوع میزنید
با جوجههای نشسته در آشیانه چه میکنید؟
گیرم که میزنید
گیرم که میبرید
گیرم که میکشید
با رویش ناگزیر جوانه چه میکنید؟
پاینده ایران
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر