۱۳۸۸ تیر ۲۲, دوشنبه

تو را اي كهن بوم و بر دوست دارم

ز پوچ جهان هيچ اگر دوست دارم

تو را اي کهن بوم و بر دوست دارم

تو را اي کهن پير جاويد برنا

تو را دوست دارم اگر دوست دارم

تو را اي گرانمايه ديرينه ايران

تو را اي گرامي گهر دوست دارم

تو را اي کهن زاد بوم بزرگان

بزرگ آفرين نامور دوست دارم

هنر وار انديشه ات رخشد و من

هم انديشه ات ، هم هنر دوست دارم

اگر قول افسانه ، يا متن تاريخ

و گر نقد و نقل سير دوست دارم

اگر خامه تيشه ست و خط نقر در سنگ

بر اوراق کوه و کمر دوست دارم

و گر ضبط دفتر ز مشکين مرکب

نيين خامه ، يا کلک پر دوست دارم

گمان هاي تو چون يقين مي ستايم

عيان هاي تو چون خبر دوست دارم

هم ارمزد و هم ايزدانت پرستم

هم آن فره و فروهر دوست دارم

به جان پاک پيغمبر باستانت

که پيريست روشنگر دوست دارم

گرانمايه زردشت را من فزونتر

ز هر پير و پيغامبر دوست دارم

بشر بهتر از او نديد و نبيند

من آن بهترين از بشر دوست دارم

سه نيکش بهين رهنماي جهان است

مفيدي چنين مختصر دوست دارم

ابر مرد ايرانئي راهبر بود

من ايراني راهبر دوست دارم

نه کشت و نه دستور کشتن به کس داد

ازين روش هم معتبر دوست دارم

من آن راستين پير را ، گر چه رفته ست

از افسانه آن سوي تر ، دوست دارم

هم آن پور بيدار دل بامدادت

نشابوري هور فر دوست دارم

فري مزدک ، آن هوش جاويد اعصار

که ش از هر نگاه و نظر دوست دارم

دليرانه جان باخت در جنگ بيداد

من آن شير دل دادگر دوست دارم

جهانگير و داد آفرين فکرتي داشت

فزونترش زين رهگذر دوست دارم

ستايش کنان ماني ارجمندت

چو نقاش و پيغامور دوست دارم

هم آن نقاش پرداز ارواح برتر

هم ارژنگ آن نقشگر دوست دارم

همه کشتزارانت ، از ديم و فاراب

همه دشت و در ، جوي و جر دوست دارم

کويرت چو دريا و کوهت چو جنگل

همه بوم و بر خشک و تر دوست دارم

شهيدان جانباز و فرزانه ات را

که بودند فخر بشر دوست دارم

به لطف نسيم سحر روحشان را

چنانچون ز آهن جگر دوست دارم

هم افکار پر شورشان را ، که اعصار

از آن گشته زير و زبر دوست دارم

من آن جاودان ياد مردان ، که بودند

به هر قرن چندين نفر دوست دارم

همه شاعران تو ، و آثارشان را

به پاکي نسيم سحر دوست دارم

ز فردوسي آن کاخ افسانه کافراخت

در آفاق فخر و ظفر دوست دارم

ز خيام ، خشم و خروشي که جاويد

کند در دل و جان اثر دوست دارم

ز عطار ، آن سوز و سوداي پر درد

که انگيزد از جان شرر دوست دارم

وز آن شيفته ي شمس ، شور و شراري

که جان را کند شعله ور دوست دارم

ز سعدي و از حافظ و از نظامي

همه شور و شعر و سمر دوست دارم

خوشا رشت و گرگان و مازندرانت

که شان همچو بحر خزر دوست دارم

خوشا حوزه شرب کارون و اهواز

که شيرينترش از شکر دوست دارم

فري آذر آبادگان بزرگت

من آن پيشگام خطر دوست دارم

صفاهان نصف جهان تو را من

فزونتر ز نصف دگر دوست دارم

خوشا خطه ي نخبه زاي خراسان

ز جان و دل آن پهنه ور دوست دارم

زهي شهر شيراز جنت طرازت

من آن مهد ذوق و هنر دوست دارم

بر و بوم کرد و بلوچ تو را چون

درخت نجابت ثمر دوست دارم

خوشا طرف کرمان و مرز جنوبت

که شان خشک و تر ، بحر و بر دوست دارم

من افغان همريشه مان را که باغي ست

به چنگ بتر از تتر دوست دارم

کهن سغد و خوارزم را ، با کويرش

که شان باخت دوده ي قجر دوست دارم

عراق و خليج تو را ، چون ور ازرود

که ديوار چين راست در دوست دارم

هم اران و قفقاز ديرينه مان را

چو پوري سراي پدر دوست دارم

چو ديروز افسانه ، فرداي رويات

به جان اين يک و آن دگر دوست دارم

هم افسانه ات را ، که خوشتر ز طفلان

بروياندم بال و پر دوست دارم

هم آفاق روياييت ، که جاويد

در آفاق رويا سفر دوست دارم

چو رويا و افسانه ، ديروز و فردات

به جاي خود اين هر دو سر دوست دارم

تو در اوج بودي ، به معنا و صورت

من آن اوج قدر و خطر دوست دارم

دگر باره بر شو به اوج معاني

که ت اين تازه رنگ و صور دوست دارم

جهان تا جهان ست ، پيروز باشي

برومند و بيدار و بهروز باشي

۱ نظر:

سارا شمس ( سمیرا نصیری ) گفت...

وبلاگ رهروان راه اکبر فیلتر شد.
کلیه پست های این وبلاگ به وبلاگ جدید منتقل شد.
برای اطلاع از جدیدترین اخبار سیاسی ایران به این وب سری بزنید.
آدرس های قبلی:
RahrovaneRaheKianoosh.blogspot.com
RahrovaneRaheAkbar-m2.blogspot.com
آدرس جدید:
RahrovaneRaheAkbar-m3.blogspot.com