۱۳۸۷ مهر ۲۹, دوشنبه

چشم اين مادر كهن كم سوست

چشم اين مادر كهن كم سوست
راهها در نوشته ايم سلام
بر نگارين خط نوشته بنام
اين زمان سخت خسته است وطن
خيره عمري به راه رفته شده
اول و آخرش غباري بود
آرزو داشت گرم و جانانه
غنچه ها پرورد به گلخانه
باد برجست و بذر او بركند
بازش افشاند بر ستيع بلند
نرم قامت فراخت آن گوهر
ليك بيرون ز منظر مادر
بذر در دور دستها خودروست
چشم اين مادر كهن كم سوست

پاينده ايران

هیچ نظری موجود نیست: