نمايشنامه در سه پرده
پرده اول : دستگيري افرادي به اتهام ارازل و اوباش رابطه با اجنبي ارسال گزارشات به خارج كشور جاسوسي پرده دوم : صدور احكام اعدام محدور الدم مفسد في الارض محاربه با نظام اسلامي
پرده سوم : آزادي محكومان و بدرقه آنان توسط شخصيتهاي كشوري و لشگري و دستگيري نويسنده نمايشنامه به عنوان مسبب همه نا آراميهاي كشور
قاضي : اعتراف كن كه براي خرابكاري در كشور از اسرائيل پول ميگرفتي متهم : اي بابا من چي کار به اسرائيل دارم تا حالا هم نميدونم سفارتش کجاست که بخوام ازش پول بگيرم
قاضي : ديگه شورشو در آوردي تو از رحمت واسعه ما سوء استفاده ميكني ميدوني مجازات جاسوس چيست ؟متهم: كدوم جاسوسي جناب من داشتم از خيابون رد ميشدم كه منو گرفتن قاضي : به هر حال اين مسائل ربطي به ما نداره يا بايد با زبون خوش اعتراف كني يا ميدم دمار از روزگارت در بياورند متهم : به خدا من كاري نكرده ام من بي گناهم من فقط داشتم ميرفتم اونور خيابون كه برم دانشگاه
قاضي : چشم ما روشن چشم ما روشن پس از اون خس و خاشاك هستي كه اسمشونو گذاشتن دانشجو ميخواستي
خودتو قاطي فاحشه ها كني و انقلاب مخملي راه بيندازي متهم : بابا من كجا و دانشجو كجا من استاد دانشگاهم از خارج اومدم اينجا تو دانشگاه تدريس ميكنم
قاضي :پس درست گرفته ايم اي جاسوس خائن از كدوم كشور اومدي ؟ متهم : از دانمارك قربان
قاضي :همون كشوري كه واسه ما كاريكاتور كشيده بود ؟
متهم : واسه شما نه يه بابائي كشيده بود اصلا به من چه ربطي دارد
قاضي : شما همتون سر و ته يه كرباسيد الان حاليت ميكنم آهاي پسر بيا و اين آقا رو ببر اونقدر بهش تجاوز كن تا اعتراف كنه كه جاسوسه متهم : بابا من مردم !زن نيستم كه بهم تجاوز كنيد قاضي : واسه ما فرقي نميكنه ما توي كشورمون اين مسائل رو حلش كرده ايم شما عقب افتاده ايد متهم : چي؟
اعترافات تکان دهنده متهم از تلويزيون پخش ميشود متهم اعتراف ميکند که جاسوس آمريکا و اسرائيل بوده و با موبايلي که داشته قصد تخريب نظام ضربه زدن به ارکان آن و ايجاد انقلاب مخملي در کشور رو داشته است قرار است که متهم به بالاترین مجازات که همان اعدام هست محکوم شود . ولی در آخرین ثانیه ها رئیس جمهوری دانمارک تلفنی با
یکی از بلند پایگان کشور که نخواست نامش فاش شود تلفنی تماس میگیرد و میگوید که او هیچ غلطی نمیتواند بکند و باید هر چه سریعتر طبعه آن کشور آزاد گردد. حال بقیه ماجرا
قاضی : ما با توجه به این که در کشورمان عدل الهی بر پاست تصمیم گرفتیم بخاطر این که تو از رحمت الهی بهره مند بشی آزادت کنییم متهم : عجب !!!!ولی چرا این رحمت الهی قبل از تماس تلفنی شامل حال من نشد ؟
قاضی : آهای پسر بدو برو از بیت المال یک دست کتو شلوار بخر و اون الدنگ رو هم بفرست بیاد جلوی دوربین های تلویزیونی رسما از متهم عذر خواهی کنه
متهم با عذر خواهی رسمی طبق روال پیشین و آینده آزاد میشود و به کشورش باز میگردد قاضی دستور میدهد برای این که زهر چشمی از مردم گرفته شود زبانها را ببرد و گردنها را بزند پس بهتر هست نویسنده ای را که قبلا این مورد را پیش بینی کرده به اتهام رابطه نا مشروع پخش مواد مخدر توهین به مقدسات و هزار اتهام دیگری که هیچ کدام ربطی به انتشار این مقاله ندارد (چون آزادی مطبوعات حرمتش شکسته نشود و اجنبیان نگن که توی کشور شما زندانی عقیدتی
وجود دارد )اعدام گردد تا دیگر ارازل و اوباش قبلی و خس و خاشاک فعلی جرائت یاوه سرائی را نداشته باشند و مشت محکمی باشد بر دهن آمریکای جهانخوار تا دیگر نتواند هیچ غلطی را بکند .
پاینده ایران
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر