۱۳۸۸ آذر ۲۹, یکشنبه

عاشورائی که باید در آن خون گریست

دهم محرم امسال نیز همانند سالیان گذشته یاد آور واقعه تاریخی عاشورا میباشد روزی که در آن شیعیان بخاطر کشته شدن پیشوای سومشان به سوگ مینشینند . آنان بر سر و روی خود میکوبند و در بعضی از نقاط ایران از جمله آذربایجان با قمه بر سر خود صدماتی را وارد می آورند که هیچ عقل سلیمی را یارای پاسخگوئی به چرائی آن نیست . ولی آیا این شیعیانی که این چنین هوای امام سومشان مستشان نموده است حتی یک ورق کتاب تاریخ خوانده اند ؟ ویا خود بازیچه دست کسانی شده اند که میگفتند : ما هر چه داریم از محرم و صفر داریم . و براستی نیزکه آنان راست میگفتند ولی ذهن علیل جامعه آن روزگار و چه بسا این دوران قادر به هضم آن نبود . اینان با بهره گیری از احساسات مردم در پی آن شدند که به مطامع خود دست یابند و ما نیز چه آسان فریب خوردیم و در پی آنان روانه شدیم . در این مقاله در پی برسی احوالات شخصی فردی یا گروهی نیستیم وفقط قصد برسی احوالات آن روزگار با دوران خودمان هستیم و در پی آنیم که ثابت نمائیم فردی را که ما یزید میدانیم بسیار دموکرات تر و رئوفتر از حاکمان کنونی برخی از کشورها بود . و در این باره نیز قصد توهین به هیچ کس یا فردی نیست که توهین را افراد عقب مانده ذهنی میکنند و نه افراد متمدن امروزی. در باره علل جنگ میان حسین و یزید داستانهای گوناگونی را شنیده ایم ولی تمامی آنها را از زبان آخوندهائی شنیده ایم که حتی با الفبای تاریخ نیز آشنائی ندارند. چه رسد به برسی وقایع آن. درنگارش این مقاله از کتب بسیاری بهره گرفته شده است که در خاتمه تعدادی از آنان آورده خواهد شد .
از ديرباز گفته اند، تا فرهنگ ملتی زنده است، آن ملت به زندگی ادامه خواهد داد. مفهوم اين گفته آنست که بهترين راه نابودکردن ملتی، از بين بردن فرهنگ آنست. اين واقعيت را ملايان بدون اصل و نسبی که حکومت را در ايران بدست گرفته اند، به خوبی تشخيص داده در اين مدت 30 سال به سختی تلاش کرده اند تا فرهنگ شکوهمند و ديرپای ملت ايران را نابودکنند. بديهی است که ملت ايران بر خلاف کوشش آخوند ها برای بازداشتن آنها از اجرای مراسم فرهنگی، از همان سالهای نخست روی کار آمدن حکومت دینی با شور بيشتری به انجام مراسم فرهنگی خود ادامه داد و بدينجهت تودهنی محکمی به آخوندها حواله داده اند.
حسين بر آن بود تا تاج خلافت اسلامی را از سر يزيد بن معاويه بردارد و خود جانشين او شود(اميدواريم، خوانندگان گران ارج توجه داشته باشند که يزيد خليفه بود و نه امام. و حسين نيز درپيش از فرنام امامت بهره می برد و بنابراين،هدفش خلافت بود و نه امامت). به پيروی اين هدف، حسين از مکه به قصد جنگ با يزيد خارج شد و لشگريان يزيد نيز درکربلا او و سپاهيانش را در پهنه جنگ از دم تيغ گذراندند. (بنمايه ها: شيعه گری و امام زمان، نگارش دکتر مسعود انصاری. شهيد جاويد، نگارش آخوند صالحی نجف آبادی که چون
درباره تاريخ جنگ کربلا واقعه بينی کرده است، بوسيله ماموران امنيتی ج .ا کشته شد.)
غارت و چپاول کالاهای تجارتی يزيد بوسيله حسين در ناحيه تنعيم .حسین با کاروانی روبرو شد که برای يزيدبن معاويه کالاهای تجارتی حمل می کرد. حسين در راه لشگرکشی از مکه به کوفه، به کاروان ياد شده حمله کرد و اموال و شتران آن کاروان را تصرف کرد. ( به کتابی که بر پايه دهها کتب تايخ عربی نوشته شده، Wellhausen نگارش The Religio-Political Factions in Early Islamمراجعه فرماييد. )
یزید و معاویه هر دو عاشق زن زیبای شوهر داری بودند بنام (اورینب ) معاویه بعد از بحث های فراوان با شوهر اورینب که عبدالله نام داشت توافق کرد که دختر خود را به عبدالله بدهد و در نتیجه وی همسرش را طلاق دهد تا یزید بتواند بدون مشکل شرعی با او ازدواج کند . هنگامی که عبدالله بن سلام همسرش را طلاق داد و او را برای یزید فرستاد حسین در راه اورینب را به همسری خود در آورد بدیهیست که از این عمل حسین یزید کینه فراوانی به دل گرفت ولی چون معاویه مردی سیاستمدار بود یزید را از هر اقدامی بر علیه حسین باز داشت . (بنمايه ها: سنجش فرهنگ پارسی بافرهنگ تازی، صفحه ٩۶ ، زندگانی حسين، نگارش زين العابدين راهنما، جلد نخست برگهای ١۵٧ تا ١۵٨ ، ناسخ التواريخ،.( جلد ششم، صفحه ۵۵ ، شيعه گری و امام زمان، نگارش دکتر مسعود انصاری صفحه ۵٩)
در زمان خلافت عثمان، مردم تبرستان بر ضد حاکم تازی شورش کردند و عثمان برای فرونشاندن مردم تبرستان،حاکم کوفه را برای سرکوبی مردم تبرستان روانه داشت. حسن و حسين ، فرزندان علی بن ابيطالب نه» تنها در اين جنگ ها شرکت داشتند، بلکه جز سرداران « سعيدبن عاص »به شمار می رفتند و رهبری اين جنگها را بر عهده داشتند. دکتر حسن ابراهيم حسن، در کتاب تاريخ سياسی اسلام، جلد اول، ترجمه ابوالقاسم پاينده، برگ ٢٨٨ ، می نويسدخدا ميداند، اين دو امام محبوب مردم شيعه ايران چه کشتارهايی از مردم اين کشور کرده اند. ( دائرة المعرف شيعه اسلام،.( نگارش حسن الامين برگهای ١٧٩ تا ١٨٣)بر کسی از عموم مردم جهان پوشیده نیست که سعد بن عاص در این جنگها ددمنشیهائی از خود نشان داد که روی چنگیز خان مغول را نیز سفید کرده است حال این مهم چرا از چشم مردم ایران پوشیده مانده است باید جواب این پرسش را در خودفریفتگی مردمی که فرهنگ خود را رها نموده و بر فرهنگ بیگانه پای میفشرند شنید.
حسين بر پايه نوشته کتاب سفينة البحار مدينة الاحکام و آلاثار نگارش آخوند(آيت الله) حاج شيخ عباس قمی،
صفحه ١۶۴ که به تاييد و ستايش آيت الله نجفی مرعشی، مرع تقليد شيعيان جهان رسيده، درباره ايرانيان گفته است:ما از تبار قريش هستيم و هواخواهان ما عرب و دشمنان ما ايرانی ها هستند. روشن است که هر عربی از هر ايرانی بهتربالاتر هر ايران از دشمنان ما هم بدتر است. ايرانی ها را بايد دستگير کرد و به مدينه آورد، زنانشان را به فروش رسانيد ومردانشان را به بردگی و غلامی اعراب گماشت.
با این همه اسناد تاریخی که در مورد حسین در دست هست چر اایرانیان این چنین درسوگ او سینه میدرند و شیون میکنند . ماکیاولی سخنی دارد بسیار شکوهمند : با مذهب میتوان ارتشی نیرومند ساخت ولی با ارتش نمیتوان مردم را در یک جا گرد آورد . معنای سخنان ماکیاولی را آخوندهای مکار خیلی بهتر از ما درک مینمایند قدرتی که دین به حکام مذهبی میدهد بسیار فراتر از قدرت بمب های اتمی و هیدروژنیست . دیگر آن مست زنگی سرخوش از هاله نور وقتی ادعای عدم ساخت چنین تجهیزاتی را مینماید باید از او پذیرفت چون دیگر آنان نیازی به ساخت چنین سلاحهائی ندارند . این همه بوق و کرنا هم که کشورهای مترقی در آن میدمند برای پر نمودن جیب خودشان هست و در منگنه گذاشتن هر چه بیشتر مردم و دادن بهانه به دولتهای توتالیتر برای سرکوب و اعدام هر چه بیشتر دگر اندیشان . همه سرشان در یک آخور هست و بدبخت مردمی که به فکرند تا منجی ای از راه برسد و آنان را از چنگ ضحاک زمانه برهاند . امیدی که تا ابد به طول خواهد کشید . مگر کاوه ای خود بباورد که کیست و سر برآورد تا این زنگیان تازی پرست را در کوه دماوند به بند کشد و دوباره آفتاب مهراهورا بر این سر زمین تابیدن گیرد.
سخنمان از حسین بود و از عاشورا و از سخنانی که در مورد ایرانیان گفته و اعمالی که مرتکب شده بود . بیائید با وجدانی آزاد در این زمینه نتیجه گیری کنیم و اصلا حسین را فراموش کنیم و در عوض فرد( ایکس) را در نظر بگیریم . این فرد مرتکب سرقت مسلحانه میشود . زن حاکم زمانه را که برای بدست آوردنش بسیار جور کشیده است به چنگ می آورد . بر علیه دولت وقت دست به شورش مسلحانه میزند و..... شما اگر قاضی بودید چه مجازاتی را برایش در نظر میگرفتید ؟
بعد از جنگ دو پسر عمو و بعد از قتل حسین توسط دائی تنی اش (شمر بن زلجوشن ). خانواده او از طرف یزید مورد ارج و قرب قرار میگیرد و به خواهرش زینب اجازه سخنرانی های متعدد داده میشود که همگی از آنها آگاهیم .
یزید برای مقابله با این وضعیت شیوه رفتار خود را با اهل بیت عوض نمود ( هدایای زیادی به آنها داد و اظهار محبت فراوان کرد؛ مکان اقامت آنها را عوض کرد و به آنها اجازه عزاداری داد)از طرف دیگر سعی کرد گناه قتل امام حسین علیه السلام را به گردن ابن زیاد بیندازد و از خود سلب مسئولیت کند. از این رو مرتب او را لعنت می‌کرد. یزید دستور داد اسیران خانواده حسین علیه السلام به وطن خودشان یعنی مدینه پیامبر باز گردند.
هنگام خداحافظی یزید با کاروان اسرا به امام سجاد علیه السلام گفت:
خدا لعنت کند ابن مرجانه را. اگر من پدرت را می‌دیدم، هر خواسته‌ای داشت، می‌پذیرفتم و مانع کشته‌شدنش می‌شدم؛ ولو به قیمت کشته‌شدن فرزاندانم تمام می‌شد! ولی خب، کشته‌شدن او قضا و قدر الهی بود. وقتی به وطنت رسیدی، با من مکاتبه کن و خواسته‌های خودت را برایم بنویس.
اگر من بودم اجازه نمی‌دادم حسین کشته شود.
آن‌گاه «لقمان بن بشیر » را که صحابی رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم بود با سی سرباز اسب‌سوار با آنها همراه کرد و به او سفارش کرد برای رعایت حال و حفظ آبروی اهل بیت، آنها را شب‌ها حرکت دهد، و خود پیشاپیش آنها حرکت کند و اگر علی بن الحسین در بین راه چیزی خواست، آن را برآورده سازد.
سپس اهل بیت را در محمل‌های آراسته نشاند و گفت: اینها به جبران آنچه بر شما گذشت.
همان گونه که پیشتر گفتیم کاری به حق و یا ناحق بودن هیچ یک از طرفین نداریم ولی با همه این اوضاع و احوال باز یزید آنقدر مردانگی داشت که دوست و دشمن بنویسند که بخاطر اعمالش نادم شده بود و در صدد جبران برآمده بود .
آیا حاکمانی که از ظلم یزید هر روز ناله سر میدهند حاضرند به اندازه او نیز مردانگی داشته باشند تا از خانواده هائی که عزیزانشان را از دست داده اند دلجوئی نمایند . آیا این اوضاع و احوال یزید را بسیار دموکرات تر و رئوفتر از حکام توتالیتر نمیسازد . آیا نباید در عاشورائی که در پیش است خون گریست ؟ اما نه بر حسین بلکه بر آنچه که بر سرخانواده هائی چون ندا و سهراب و ... رفته که حتی حاکمیت اجازه به سوگ نشستن بر جگرگوشگانش را نیز نمیدهد . دلجوئیش پیشکش .

پاینده ایران

هیچ نظری موجود نیست: